InShot_۲۰۲۳۰۸۰۷_۱۲۳۱۲۸۶۵۱
به بهانه روز خبرنگار؛

واپسینِ نفس‌ها؛ روزنامه‌نگاری دوباره جان می‌گیرد؟

شفیع بهرامیان – مدرس ارتباطات   در عصر «پایان مخاطب» که به مدد پیشرفت‌های ارتباطات و اطلاعات هرکدام از مردم، خود صاحب رسانه شده‌اند؛ روزنامه‌نگاری کلاسیک ایرانی حال‌وروز خوشی ندارد؛ نفس‌های به شماره افتاده، جوارح ازکارافتاده و شوک‌های کم‌رمق که دیگر قادر نیست این حرفه سهل و ممتنع را دوباره به زندگی بازگرداند! آیا فناوری […]

شفیع بهرامیان مدرس ارتباطات

 

در عصر «پایان مخاطب» که به مدد پیشرفت‌های ارتباطات و اطلاعات هرکدام از مردم، خود صاحب رسانه شده‌اند؛ روزنامه‌نگاری کلاسیک ایرانی حال‌وروز خوشی ندارد؛ نفس‌های به شماره افتاده، جوارح ازکارافتاده و شوک‌های کم‌رمق که دیگر قادر نیست این حرفه سهل و ممتنع را دوباره به زندگی بازگرداند! آیا فناوری و الزامات جامعه، روح جدیدی در کالبد روزنامه‌نگاری ایرانی خواهد دمید؛ باید منتظر ماند و دید. گرچه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای افزایش آگاهی در مورد اهمیت آزادی رسانه‌ها و یادآوری وظیفه دولت‌ها برای احترام و حمایت از حق آزادی بیان مندرج در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ به‌اتفاق آرا سوم ماه مه مصادف با ۱۳ اردیبهشت را «روز جهانی مطبوعات» (روزنامه‌نگاری و خبرنگاری) نامیده اما در کشور ما «روز خبرنگار» مصادف با حمله طالبان به کنسولگری ایران در شهر مزار شریف و شهادت محمود صارمی خبرنگار وقت «ایرنا» در این رویداد است. اینکه این مناسبت چه میزان با حال‌وروز هرساله مطبوعات و صنعت روزنامه‌نگاری ما تطابق و تناسب دارد البته چندان نیازی به توضیح و تبیین ندارد!

 

وجود قوانین و مقررات بسیار قدیمی به‌رغم تغییر بسترها، ابزارها و روش‌های رسانه‌ای، نگاه گاهی امنیتی برخی افراد به این حوزه و چالش‌های موجود اقتصادی و فقدان فرهنگ مطالعه در میان مخاطب ایرانی در کنار وضعیت نه‌چندان مطلوب بازار و اقتصاد کلان مملکت و در حین حال عدم مدیریت و سراسیمگی ناشی از رشد قارچ گونه باج‌نیوزها و آگهی‌پرس‌ها در فضای پیام‌رسان‌های داخلی و خارجی مورداستفاده بخش بزرگی از جامعه و همچنین افت کیفی آموزش در عرصه روزنامه‌نگاری در فقدان تشکل‌ها و انجمن‌های متنفذ و حمایت‌گر؛ حال‌وروز مطبوعات و رسانه‌های غیردولتی ما را بسیار بیمار و نزار کرده است. البته در این میان نباید از افزایش بی‌سابقه نرخ خودسانسوری اهالی رسانه غافل بود!

 

درهرصورت، این روزها تولید، بسته‌بندی و انتشار محتوا دچار تغییری بنیادی شده و اکنون در دوران گذار از روزنامه‌نگاری صرفاً چاپی به روزنامه‌نگاری وبی، دیجیتال، الکترونیک یا سایبر هستیم، در این عصر، مسلط بودن به فنّاوری و سواد و مهارت نرم‌افزاری و سخت‌افزاری برای پیشبرد کار خبری در زمینه متن، صدا و تصویر و تولید محتواهای چندرسانه‌ای از ملزومات اساسی برای هر خبرنگاری است.

آنچه اما اهمیت بسیار دارد لزوم گذار از پارادایم روزنامه‌نگاری کمّی (دوره باج نیوزها و آگهی‌نامه‌ها و جولان کانال‌های زرد در پیام‌رسان‌های موبایلی) به روزنامه‌نگاری کیفی (مصاحبه‌های ویژه، تحلیل، روزنامه‌نگاری مبتنی بر داده-دیتا ژورنالیسم- روزنامه‌نگاری تحقیقی و مدافعه‌گر، استفاده از امکانات هوش مصنوعی، تولید محتواهای چندرسانه‌ای و…) است.

 

آنچه حیاتی است اما برای احیای روزنامه‌نگاری و گذار به عصر روزنامه‌نگاری الکترونیک، شناخت و استفاده از مؤلفه‌های زیر از واجبات است: ارتقای سواد رسانه‌ای، خبری و رایانه‌ای، شناخت تکنیک‌های بصری، توانمندی‌های صوتی، کار با قابلیت‌های جدید وب ۲ و ۳، رعایت زبان معیار، شناخت فیک‌نیوز و اطلاعات گمراه‌کننده، استفاده از گزارشگری تحقیقی و توسعه، شناخت اصول اخلاق حرفه‌ای انسانی و زیست‌محیطی در رسانه، شناخت روزنامه‌نگاری بحران و در بحران، تخصصی کار کردن (اقتصادی، ورزشی، اجتماعی و…) «تحلیل‌محوری» در برابر «رویدادمحوری» و اجتناب از پوششی بودن، داده‌کاوی، تولید محتواهای چندرسانه‌ای، داشتن مسئولیت اجتماعی، رعایت تعادل در تولید محتواهای منفی و مثبت و دارا بودن استراتژی و چارچوب فعالیت، مخاطب شناسی و سنجش سلایق و علایق آن بر مبنای بازخوردسنجی و کامنتینگ و… آشنایی با مدیریت رسانه‌های اجتماعی و شناخت و کاربست مدل‌ها و نظریه‌های ارتباط‌جمعی و تاکتیک‌ها و تکنیک‌های تبلیغات سیاسی و تجاری و جذب مخاطب وفادار.

به‌عبارتی توانایی خلق اینفوگراف، ویدیو، پادکست، پادکست زنده، موشن‌گرافی، فتوتیتر، عکس‌های اسلایدی و… در کنار توزیع محتواهای خلق شده در بسترهایی چون شبکه‌های اجتماعی، پیام‌رسان‌ها، سایت و وبلاگ و… شرط ماندن در عرصه کار رسانه‌ای در قرن ۲۱ است.

البته روزنامه‌نگار وب بايد علاوه بر به اين سبک‌ها، به روش نوشتن تيتر، سبک‌های تنظیم جدید مطلب، روایتگری و داستان سازی خلاقانه، خلاصه‌ها، شـرح اسـلايد، سؤالات مكـرر، نظـرسـنجي، آزمون‌ها، ورودی‌های وبلاگ و ديگر مواردي كه به‌مرور افزايش می‌یابند، مسلط شود.

باید دید آیا روزنامه‌نگاری ایرانی می‌تواند از این پیچ خطرناک گذار، به‌سلامت  بگذرد یا شاهد بسط ناامیدی و انقراض این حرفه خواهیم بود!

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید