شفیع بهرامیان –کنشگر حوزه ارتباطات و توسعه/
توانمندسازی به معنی افزایش قدرت و توانایی مردمانی است که باوجود فقر، تواناییهای آنها در جامعه محدودشده است. ازآنجاکه رسانهها و وسایل ارتباطجمعی در جامعه موجود هستند، استفاده از این ابزارها میتواند بهعنوان یکی از راههای توانمندسازی فقرا مورداستفاده قرار گیرد. در مروری بر ادبیات توانمندسازی، میتوان آنها را به سه بعد دارای همپوشی تقسیم کرد:
۱. توانمندسازی فردی (توسعه آگاهی فردی و اعتمادبهنفس در مواجهه با ستمدیدگی)،
۲. توانمندسازی ارتباطی (افزایش توانایی برای مذاکره و تأثیر در تصمیمهای ارتباطی)،
۳. توانمندسازی جمعی (کنش جمعی در سطح محلی یا بالاتر برای تغییر ساختارهای اجتماعی ناعادلانه).
توانمندسازی را به دو الگوی عمده تقسیم کردهاند: الگوی اول بر توانمندسازی «افراد» مبتنی است نه تشویق کنش اجتماعی جمعی توسط ستمدیدگان؛ الگوی دیگر بر وجدانی سازی و کنش اجتماعی رادیکال یا توانمندسازی «جمعی» مبتنی است.
برای افراد دارای رویکردهای انتقادی، ارتباطات توسعه فرایندی از اجماع سازی و مقاومت است. رویکرد انتقادی، فرایندی خطی نیست اما باید دارای زمینه تاریخی و ازنظر فرهنگی حساس و چندوجهی بوده و به همه فرایندها و ساختارهای ایدئولوژیکی، سیاسی و اقتصادی تشکیلدهنده جامعه توجه داشته باشد.
تمرکز بر توانمندسازی، پیامدهای مستقیمی برای اهداف ارتباطات توسعه دارد. توانمندسازی مستلزم چیزهایی بیش از انتقال صرف اطلاعات و انتشار نوآوریها در جامعه است. تمرکز اصلی ارتباطگران توسعه و توانمندسازان، باید کمک به فرایند توانمندسازی افراد، گروهها و سازمانهای به حاشیه راندهشده باشد.
توانمندسازی مستلزم سازماندهی مردم و کنش اجتماعی ارتباطی از ناحیه زنان، فقرا، اقلیتها و آنهایی است که همواره و بهطور روزافزون در فرایند تحول اجتماعی به حاشیه راندهشدهاند.
همچنین توانمندسازی مستلزم نگاه و توجهی چند رشتهای و نیازمند اخذ و اقتباس مفاهیم و فعالیتها از خدمات اجتماعی، روانشناسی، جامعهشناسی، سازمان اجتماع و دیگر حوزههای درگیر در توانمند ساختن مردم، اجتماعات و سازمانهاست.
ارتباطات توسعهِ مبتنی بر توانمندسازی صرفاً مبادلۀ پیام نیست بلکه «ارتباطات مبتنی بر الهیات رهاییبخش» است که مردم را آزاد خواهد ساخت تا خودشان و با آگاهی و توان لازم و با رهایی از هرچیزی که در درون و برون محدودشان میکند، آینده خویش را تعیین کنند. فرض بر این است که ابتدا مردم باید در جریان منابع قدرت و ستمدیدگیاشان قرار بگیرند (آگاهی) تا سپس قادر به یافتن راهحلهای رهایی از وضعیت نامطلوب فعلی خویش باشند. (تصمیم)
فرایندهای گفتوگو، مشارکان (مردم) را قادر میسازد تا موضوعاتی را که برای آنها معنا دارد شناسایی و بررسی کنند. برای توانمندسازی و توسعه گروههای کوچک (اقلیتها، روستائیان، حاشیهنشینان شهری، زنان در معرض آسیب و…)، راهبردهای آموزشی و میان فردی ارتباطات و اشکال سنتی ارتباطات و بالأخص رویکرد رسانههای محلی در این خصوص اهمیت بسیار دارند.
در زیر چند روش برای توانمندسازی فقرا با استفاده از وسایل ارتباطجمعی و رسانهها آورده شده است:
۱. آموزش: با ارائه اطلاعات و آموزش از طریق رسانهها در زمینههای مختلف مانند بهداشت، تغذیه، مهارتهای اجتماعی، فنون کارآفرینی و …، مردمان به حاشیه راندهشده میتوانند به دانش و تواناییهای بیشتری دست یابند.
۲. تشویق به شرکت در فعالیتهای اجتماعی: با تشویق مردمان به حاشیه راندهشده به شرکت در فعالیتهای اجتماعی مانند کارگاههای آموزشی، گردهماییها و …، آنها میتوانند با دیگران بیشتر آشنا شوند و از فرصتهای جدید برای توسعه تواناییهای خود بهرهمند شوند.
۳. استفاده از رسانههای اجتماعی: با ایجاد صفحات مجازی، گروههای مرتبط و استفاده از پلتفرمهای رسانهای، مردمان به حاشیه راندهشده میتوانند با دیگران در تماس باشند و از فرصتهای جدید برای توسعه تواناییهای خود بهرهمند شوند.
۴. ترویج کارآفرینی: با ارائه آموزشهای کارآفرینی، تشویق به شرکت در دورههای آموزشی و ارائه فرصتهای مالی برای تأسیس کسبوکار، به حاشیه راندگان میتوانند بهعنوان کارآفرینان موفق در جامعه شناخته شوند و توانایی خود را در این زمینه تقویت کنند.
۵. ارائه فرصتهای شغلی: با ایجاد فرصتهای شغلی در حوزههای مختلف و تشویق مردمان به حاشیه راندهشده به شرکت در آنها، آنها میتوانند با کسب تجربه و توانایی در این زمینه، به موقعیتهای شغلی بهتری دست یابند.