آوین پرس- فرهنگ مقولهای است وسیع که دانشمندان و نظریهپردازان بسته به نوع نگاه و تجربیات خویش تعاریف متعددی از آن داشتهاند. در میان صدها تعریفی که در متون مختلف از فرهنگ شده است، یکی از تعاریف آن شاید بیش از سایرین بتواند گستردگی و دایرهی شمول این مفهوم را نشان دهد: ” كلیه دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیتهای اكتسابی، كه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد”.( تایلور) بر این اساس هر آنچه که توسط بشر در طول حیات آن ایجاد و یا از محیط کسب شده است را میتوان جزئی از فرهنگ نامید. ابزارها و شیوههای ایجاد ارتباط و همچنین پوشاک و نوع لباسی که هر گروه انسانی بسته به خاستگاه جغرافیایی، مذهبی و نژادی آن، میتواند از مهمترین عناصر فرهنگی به حساب آید.
نقش ارتباطات بصورت عام و زبان بصورت خاص در پدید آوردن و استحکام جوامع بشری بر هیچ کس پوشیده نیست. در این بین بیش از ٧٠ تا ٩٠ درصد ارتباطات روزانه انسان در اجتماعات بشری با استفاده از حرکات، نمادها و نشانههای غیرکلامی بوده و چیزی کمتر از ٣٠ درصد ارتباطات روزانه ما بصورت کلامی است(بد نيست بدانيد كه كلام ٧درصد ، لحن و طنين صدا ٣٨درصد و حركات كه ارتباطات غيركلامي در آن دخيل هستند ٥٥درصد اطلاعات را در ارتباطات روزانه ما منتقل میكنند). وابستگی بیچون چرای غالب ارتباطات غیرکلامی جوامع به سنتها و فرهنگ آنان، میطلبد برای ایجاد ارتباطات بین فرهنگی موثر و یا حتی ارتباطات میان فرهنگی، عناصر و مولفههای گوناگون فرهنگی جوامع مختلف مورد واکاوی و تحقیق قرار گیرند.
در این میان لباس بعنوان یکی از عناصر مهم فرهنگی و هویتی میتواند در کنار کارکردهای ذاتی آن که پوشاندن و حفاظت از بشر در برابر شرایط و مقتضیات محیطی، طبیعی و اجتماعی است، کارویژههایی چون اطلاعرسانی، ارتباطات و انتقال معنی را به مخاطبان و بینندگان خود داشته باشد. فرم لباس پوشيدن بدلیل آنکه اولين تصوير و تاثير را در ذهن ديگران در مورد ما شكل میدهد میتواند کلید بسیاری از ارتباطات موفق روزانه ما باشد. لباس میتواند منبع مهمی برای قضاوت دیگران از ما در رابطه با شخصیت، خاستگاه قومی و زبانی، طبقه و پایگاه اجتماعی و حتی گاهی ایدئولوژی و گرایشات فکری ما باشد.
فرهنگها و خرده فرهنگهایی که هنوز در برابر موج “یکسانگرایی جهانی پوشش” مقاومت کرده و با استفاده از خلاقیتهای خویش سعی در بروز نمودن پوشاک سنتی خویش متناسب با واقعیتهای زندگی مدرن امروز دارند، لباس را نه فقط پوششی محافظ در برابر سرما و گرما بلکه دارای روحی سرشار از مفاهیم ارتباطی می دانند که در جوامع، فرهنگها و شرایط مختلف میتواند پیامهای مختلفی برای مخاطبان خود داشته باشد.
از جمله فرهنگهایی که در جامعه ایرانی و حتی خاورمیانه هنوز هم در برابر موج سهمگین ” همسان پوشی” گرایی جهانی مقاومت نموده است ” کُردها ” هستند.
کُردها بعنوان یکی از قدیمیترین مردمان خاورمیانه، اکنون بجز غرب و شمال غرب ایران، در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه و قسمتهایی از خراسان شمالی( قوچان، شیروان، بجنورد و…) پراکندهاند. اینان از لحاظ فرهنگ پوشش دارای تنوعی همگون و متناسب با سکونتگاههای غالباً کوهستانی و معتدل خود بوده و از لحاظ رنگهای مورد استفاده در پوشاک نیز یکی از غنیترین نوع پوشش خاورمیانه را به خود اختصاص دادهاند.
لباسهای زیبا با رنگهای شاد و متنوع که برگرفته از طبیعت زیبای این منطقه است، یکی از جاذبههای فرهنگی مناطق کُردنشین است. لباس کُردی هم در بحث ارتباطات بین فرهنگی حاوی پیام و دارای نقشی نمادین است و همه در مقولهی ارتباطات بینفرهنگی میتواند در زمرهی مولفههای ارتباطات غیرکلامی قرار گیرد.
فارغ از شکل عموما گشاد لباسهای کُردی مردانه و زنانه که متناسب با زندگی در ارتفاعات و کوهستانهاست و به آنان در بالا رفتن و پیمودن مسیرهای صعب و دشوار کمک میکند، هر کدام از قطعات پازل هزار رنگ لباس کُردی دارای معانی و پیامهای خاص خود است.
کُردها طی قرون متمادی با لباس محلی خود پیوند عاطفی، عقیدتی و سنتی شدیدی برقرارکردهاند و علاقهی زیادی به حفظ و نگهداری لباس سنتی خود که نشانگر هویت فرهنگی آنهاست دارند. شاید اولین کارکرد لباس کُردی هم همین باشد یعنی شناساندن فرد ملبس به دیگرانی که در معرض ارتباط با این شخص قرار دارند. بدیهی است شناخت خاستگاه قومی، زبانی، نژادی، مذهبی و فرهنگی یک شخص بواسطه نوع پوشاک آن میتواند کمک زیادی به ارتباطگران برای برقراری ارتباطات بین فرهنگی اثربخش با اینگونه افراد نماید.
از منظر ارتباطات میان فرهنگی؛ گاهی رنگ بوز ( کلاه )و یا شال ( پشت بند) یا سربند مردان و پوشاک زنان در هر طایفه نسبت به طایفهی دیگر، متفاوت و سبب شناسایی آنها از یکدیگر میشود . مثلا طوایف بارزانی، مردانشان دارای سربندی(دستار مانند) به رنگ زمینهی سفید با خطوط خشتی قرمزند یا کُردهای کرمانج چون هرکی و شکاک ( ساکن در شمال غرب کشور) دارای سربندی خاکستری هستند.
استفادهی زنان عموما میانسال یا سالخورده کُرد از “چارکهشان “( Charka shan) یا ” بهر ههلبینه “( Barhalbena) که تکه پارچه عموما مربعی یا مستطیلی شکلی به ابعاد یک متر مربع یا اندکی بیشتر میباشد فارغ از نقش گرمکنندگی و پوشانندگی آن، از لحاظ روانی حس کدبانو یا خانم جا افتاده را در ذهن خود زن کُرد و دیگرانی که با وی در ارتباط هستند ایجاد میکند. از این پوشش همانند ردای شخصیتهای سینمایی چون “سوپرمن” برای پوشاندن قسمتی از شانهها و پشت تا محل تلاقی ساق پا استفاده میشود.
علاوه بر این بر سر گذاشتن”تازکلاو”( Tazkelaw) یا کلاه زنانه کُردی که بسیار زیباست و آنرا از مقوا و به شکل استوانه کوتاهی درست میکنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین “معمولاً گلی یا سبزسیر”میپوشانند و بعد روی آن را با پولکهای رنگین یا طلایی و گلابیونهای زرین، مزین میسازند دارای بار معنایی خاص خود است. این کلاه اغلب توسط زنانی که قدرت مالی بیشتری دارند استفاده میشود. خانمهای متشخص کُرد که تمایل به متمایز کردن خود از سایر زنان جامعه کُردی دارند اغلب به جای کلاو از “گلگله” Gelgla»استفاده میکنند.
پشت تند(p-shttend) یا پشت بند که معمولا از پارچهی گُلدار به طول شش متر درست میشوند بدین ترتیب که پارچه را از سمت عرضش تا کرده میدوزند و بعد آن را به صورت مختلف ساده و گره چین به کمر میبندند آنهایی که صاحب اسلحه بودند کمربند آن را روی پشت تند میبستند و خنجر را بین پشت تند و که وا ( پیراهن کُردی) جایابی میکردند. علاوه بر این تعداد گرههای پشت تند معمولا ٣ گره بوده و آنرا به سه عنصر اصلی دین زردشت یعنی پندار، گفتار و کردار نیک نسبت میدهند. تعداد گرههای پشت بند و پشت بندهای گره زده یا بدون گره هر کدام حاوی اطلاعاتی تیرهشناختی و مردم شناختی در جوامع کُردی است.
استفاده از نمد در گذشته بعنوان یکی از پوششهای مرسوم مردان کُرد نیز در بحث ارتباطات غیرکلامی دارای نکات ظریفی است: این لباس محلی قدیمیترین لباس در مناطق عشایری است که در انواع کرک، فرجی و کلهبان است و در گذشته بلندی و کوتاهی این لباس نشاندهندهی جایگاه فرد در جامعه بوده است. از دیگر سوی وجود دو برجستگی و زائده در لباس نمدی” پهسته” (Pasta) در بالای شانههای مرد کُرد به نوعی بازتعریف سرنوشت کُردان در زمان ضحاک (آژی دهاک) است.
در مجموع میتوان گفت پوشاک شکل دهندهی قضاوت در مورد افراد چه در مناسبات درون قومی و درون فرهنگی و چه در ارتباطات بین فرهنگی است. شناخت و فهم فلسفه لباس و رنگ در فرهنگ و فولکلور اقوام مختلف میتواند تا حدود زیادی در آغاز ایجاد یک ارتباط اثربخش موثر باشد. البته از آنجایی که لباس کُردی بسیار متنوع و پراکنده است نیازمند تحقیق میدانی مفصلی است تا تمام زوایای ارتباطی آن معرفی و مشخص شود.
شفیع بهرامیان – مدرس ارتباطات اجتماعی