images (1)

عقلانیت و توسعه

دکتر یونس برومند- پژوهشگر اقتصادی: شاید بزرگترین آرمان کشورهای درحال توسعه، طی مسیر گذار توسعه اقتصادی باشد. توسعه در ظاهر، پدیده‌ای بسیار ساده اما در واقع، حاوی مفهومی بسیار پیچیده و درخور توجه است. عامه مردم، توسعه را با مفهوم اقتصادی آن می‌شناسند و تصور بر این است که با ساخت و توسعه کارگاه‌های صنعتی، […]

دکتر یونس برومند- پژوهشگر اقتصادی: شاید بزرگترین آرمان کشورهای درحال توسعه، طی مسیر گذار توسعه اقتصادی باشد. توسعه در ظاهر، پدیده‌ای بسیار ساده اما در واقع، حاوی مفهومی بسیار پیچیده و درخور توجه است. عامه مردم، توسعه را با مفهوم اقتصادی آن می‌شناسند و تصور بر این است که با ساخت و توسعه کارگاه‌های صنعتی، واردات کالاهای سرمایه‌ای، تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان، جذب سرمایه‌گذاران خارجی و مواردی از این قبیل به توسعه اقتصادی دست می‌یابند. اما شواهد تاریخی و تجربی حاکی از آن است که توسعه اقتصادی اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه جامعه از لحاظ فرهنگی متحول شده باشد و یا به دیگر سخن، جامعه توسعه فرهنگی پیدا کرده باشد. بعبارت دیگر، تحول فرهنگی زیربنا و تحول صنعتی روبنای توسعه اقتصادی است. لذا براحتی می‌توان نتیجه گرفت که در صورت ضعیف بودن زیربنا، روبنا هر قدر هم که زیبا و محکم باشد، فروریختن و اضمحلال آن دور از انتظار نخواهد بود.

بعنوان مثال، با نگاه به تاریخ توسعه اقتصادی کشورهای صنعتی متوجه می‌شویم که این کشورها ابتدا و در دوران رنسانس در اوایل قرن شانزدهم، به لحاظ فرهنگی متحول شدند و سپس بعد از حدود ۲۵۰ سال، یعنی از نیمه دوم قرن هجدهم، انقلاب صنعتی را رقم زدند. یکی از عناصر اصلی تحول فرهنگی در آن دوران، تمایل بشر به بررسی روابط علت و معلولی و تحلیل چرایی پدیده‌ها و یا بعبارت دیگر، روی آوردن به عقلانیت بود. شواهد تجربی و علمی از کشورهای مختلف جهان بویژه در تاریخ معاصر نشان می‌دهد که پیگیری امور توسعه نیازمند یک تفکر عقلایی و نظام‌مند است که نه‌تنها نیازهای امروز جامعه را برآورده کند، بلکه برنامه‌ریزی‌های لازم برای تداوم پیشرفت را نیز در آینده فراهم نماید.

اما چگونه می‌توان عاقلانه رفتار کرد. همه ما در مواجه با اتفاقات روزمره زندگی، تصمیماتی اتخاذ می‌کنیم که شاید به نظر خودمان بهترین و عاقلانه‌ترین تصمیم ممکن بوده است. این موضوع زمانی که جنبه کلان به خود می‌گیرد باید با حساسیت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. تصمیم‌گیری در سطح کلان پیامدهای زیادی می‌تواند برای اقشار مختلف جامعه به همراه داشته باشد و چه بسا تصمیمی اشتباه در این زمینه می‌تواند آینده یک جامعه را دچار تباهی کند. بعنوان نمونه‌ای قابل درک، وضعیت دریاچه ارومیه را درنظر بگیرید. آیا تصمیمات و رفتار ما در قبال این دریاچه منطقی و عقلایی بوده است؟ با چه منطق و عقلانیتی چنین وضعیتی را ایجاد کرده‌ایم؟ آیا تصمیمات ما در این حوزه آینده فرزندانمان را با تهدید جدی مواجه نمی‌سازد؟ کافی است کمی به حافظه خود رجوع نماییم تا نمونه‌های بسیاری از این نوع تصمیمات را که اثرگذاری نامطلوبی بر محیط زیست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ جامعه دارد و می‌تواند برای آینده کشور بسیار خطرناک باشد، به خاطر آوریم.

آنچه در اتخاذ تمامی تصمیمات بحران‌زا می‌تواند بطور قابل‌توجهی مؤثر باشد، عدم وجود عقلانیت است. توجه به عقلانیت و اتخاذ تصمیمات عقلایی چه در حوزه خرد و چه در حوزه کلان می‌تواند راهگشای توسعه اقتصادی کشور باشد و در طرف مقابل، عدم توجه به این مهم، ضربه‌های بزرگی بر پیکره اقتصاد کشور در زمان حال و آینده وارد خواهد کرد. پس بهترین و جامع‌ترین نسخه‌ای که می‌توان در زمینه توسعه برای همگان تجویز نمود این است که «عاقل باشیم».

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید