تا همین اواخر، آنهایی که کمی دغدغه فرهنگ داشتند، نومیدانه از فراموشی آداب و مراسمات سنتی مردم یاد میکردند. نگران این بودند که هویت فرهنگیمان با فراموشی این مناسک و مراسمات کممایه و بیفروغ شود؛ اما امروزه درست در نقطه مقابل ترس از فراموششدن سنن و رسوم گذشتگان، شاهد ظهور مناسک و مراسمات جدیدی در زندگی مردم هستیم. از جشن دندان و خودکار و طلاق و… گرفته تا سالگردها با عناوین عجیبوغریب. حال سؤالی که اینجا پیش میآید این است که اگر فراموشی مناسک فرهنگی گذشته جای نگرانی است، ظهور شکلهای جدید مناسک مدرن را چگونه میتوان تعبیر کرد؟
زندگی مدرن انسان را منزوی میکند. ساختارهای زندگی مدرن هر روز گستره و سلطه خود را بر انسان بیشتر میکند. انسان تنها میشود، اما آیا برای رهایی از این تنهایی و انزوا میتواند به خویشتن خویش بازگردد و مثل گذشته زندگی کند؟ بهطورقطع چنین چیزی امکانپذیر نیست. هدف هم این نیست که انسان به آن دوران بازگردد. باید طرحی نو براندازد تا هم عاملیت و اراده خود را اثبات کند و هم از این تنهایی رهایی یابد. مناسک جدید درمانی برای این درد است؛ یعنی انسان دوست دارد هر روز به بهانههای مختلف مراسمات و مناسک مختلف برگزار کند تا بگوید من هم هستم.
این تفسیری خوشبینانه از مناسک مدرن است که با سرشت بشر همخوانی دارد ولی همه انسانها به دنبال سرشت خود نیستند و چنین برداشتی از برگزاری مناسک مدرن ندارند. مخصوصاً انسانهایی که در چنبره قواعد زندگی مدرن گیرکردهاند و تابع این قواعد و هنجارهای جامعه مدرناند. محال است انسان در چنین جامعهای مجالی برای اندیشیدن به خود و فرهنگ داشته باشد. اگر هم باشد آنقدر رنگ و بوی سازمانی به خود گرفته که آدم بیتفاوت از کنارشان رد میشود. دیری نمیپاید که متوجه خواهی شد که این مناسک مدرن هم تبدیل به بخشی از همان ساختارهایی شدهاند که انسان را از خودش بیگانه کرده است. اکنون مراسم جشن تولد بخشی جداییناپذیر از زندگی شده است و برای خیلیها، بخشی از قواعد زندگی که باید طی شود. درست مثل کار کردن، پول درآوردن، خوردن و خوابیدن یا حتی ازدواج کردن.
مناسکی که قرار بود ما را از این کلیشهها و قواعد رها کند امروز خودش به بخشی از کلیشههای زندگی تبدیل شده است. برای همین باید تعداد این مراسمات بیشتر شود، به بهانههای مختلف. اگر امروز در ایران خودمان سالی دو بار روز عشق (والنتاین) برگزار میشود، چیز عجیبی نیست و شاید در آینده نهچندان دور شاهد برگزاری مراسم جشن کریسمس هم خواهیم بود.
از زاویهای دیگر هم میتوان به مناسک مدرن نگاه کرد و آن نقش و کاربرد این مناسک در مناسبات اجتماعی است. در روابط اجتماعی مدرن نشان دادن برتری (قدرت) یکی از دغدغههای مردم است که به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد یکی از این عرصههای نشان دادن برتری، برگزاری مناسک مدرن است؛ و جالب اینکه هرچه باشکوهتر بودن این مراسمات برای فرد قدرت و منزلت بیشتری میآورد. پس اگر مردم درگیر رقابت بر سر باشکوه بودن و متنوع بودن این مراسمات شوند، چیز عجیبی نیست. هرچند این کارکرد مراسمات مدرن بیارتباط به مصرف و طبقه اقتصادی نیست. به عبارتی، این شکلهای جدید مراسمات بهنوعی جهت نشان دادن جایگاه اقتصادی و طبقاتی فرد است. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی تقویتکننده این نوع نگاه به مناسک جدید هستند. چون عموماً عکسهای این مراسمات در فضای مجازی منتشر میشود تا این کاربرد مناسک مدرن برجستهتر شود.
درمجموع میتوان گفت، شرایط زندگی مدرن باعث شکلگیری مناسک و مراسماتی متنوع و بعضا عجیبوغریب شده است. این مراسمات روز بروز بیشتر میشود. فارغ از خوب یا بد بودن این مراسمات، حرص و ولع مردم به مصرف را بیشازپیش نمایان میسازد. گویا انسان مدرن تنها با مصرف میتواند هویت فرهنگی خود را نشان دهد. این وجه غالب مناسک مدرن که با چشموهمچشمی تشدید میشود؛ بیشتر در خدمت اهداف نظام سرمایه دارای است تا توسعه فرهنگی، چون درونمایهی این مناسک نه انسان است و نه فرهنگ بلکه تعلقات و مصنوعات زندگی مدرن است.
دکتر جعفر احمدی – جامعه شناس